معنی فارسی orientalization
C1شرقزدگی، فرایند یا پدیدهای که فرهنگهای شرقی را طبق الگوهای خاصی به تصویر میکشد.
The process of portraying or interpreting Eastern cultures through a Western lens.
- NOUN
example
معنی(example):
فرایند شرقزدگی، شیوهای که جوامع غربی به شرق نگاه میکنند را شکل میدهد.
مثال:
The process of orientalization shapes how Western societies view the East.
معنی(example):
شرقزدگی میتواند بر ادبیات و نمایشهای رسانهای تأثیر بگذارد.
مثال:
Orientalization can influence literature and media representations.
معنی فارسی کلمه orientalization
:
شرقزدگی، فرایند یا پدیدهای که فرهنگهای شرقی را طبق الگوهای خاصی به تصویر میکشد.