معنی فارسی orientally

B1

به صورت شرقی، به شیوه‌ای که متعلق به یا تابع فرهنگ‌های شرقی باشد.

In a manner characteristic of Eastern cultures.

example
معنی(example):

پارچه به صورت شرقی طراحی شده بود، با الگوهای پیچیده.

مثال:

The fabric was designed orientally, with intricate patterns.

معنی(example):

غذا به صورت شرقی آماده شده بود، با استفاده از ادویه‌های سنتی.

مثال:

The cuisine was prepared orientally, using traditional spices.

معنی فارسی کلمه orientally

: معنی orientally به فارسی

به صورت شرقی، به شیوه‌ای که متعلق به یا تابع فرهنگ‌های شرقی باشد.