معنی فارسی oronasally

B1

به روش اورونازال، یعنی از طریق دهان و بینی وارد بدن شود.

In a manner that involves both the mouth and nasal passages.

example
معنی(example):

این دارو می‌تواند به طور اورونازال برای جذب سریع تجویز شود.

مثال:

The drug can be administered oronasally for quick absorption.

معنی(example):

داروهای تجویز شده به صورت اورونازال معمولاً مؤثر هستند.

مثال:

Oronasally delivered medications are often effective.

معنی فارسی کلمه oronasally

: معنی oronasally به فارسی

به روش اورونازال، یعنی از طریق دهان و بینی وارد بدن شود.