معنی فارسی orphange

A2

یتیم‌خانه، محلی که کودکان یتیم در آنجا زندگی و رشد می‌کنند.

A facility or institution dedicated to caring for orphans.

example
معنی(example):

یتم‌خانه مراقبت و حمایت از کودکان را فراهم کرد.

مثال:

The orphanage provided care and support for the children.

معنی(example):

او هر آخر هفته در یتیم‌خانه محلی داوطلب می‌شد.

مثال:

She volunteered at the local orphanage every weekend.

معنی فارسی کلمه orphange

: معنی orphange به فارسی

یتیم‌خانه، محلی که کودکان یتیم در آنجا زندگی و رشد می‌کنند.