معنی فارسی orphreyed

B2

به معنای تزئین شده با اورفر، به ویژه در زمینه لباس‌های مذهبی یا رسمی.

Adorned with orphreys, typically referring to decorative embroidery on religious garments.

example
معنی(example):

کلیسا با طرح‌های پیچیده به زیبایی اورفریده شده بود.

مثال:

The church was beautifully orphreyed with intricate designs.

معنی(example):

او از لباس‌های اورفریده شده‌ای که توسط گروه کر پوشیده شده بود، قدردانی کرد.

مثال:

She admired the orphreyed garments worn by the choir.

معنی فارسی کلمه orphreyed

: معنی orphreyed به فارسی

به معنای تزئین شده با اورفر، به ویژه در زمینه لباس‌های مذهبی یا رسمی.