معنی فارسی orphize
B1به معنای یتیم یا بیسرپرست کردن چیزی، به ویژه در زمینههای ادبی و هنری.
To make something seem orphaned or without support, often used in artistic contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
کار هنرمند به نظر میرسید که موضوع از دست دادن را یتیم میکند.
مثال:
The artist's work seemed to orphize the theme of loss.
معنی(example):
او در شعرش تصمیم گرفت تا یادآوریهای کودکیاش را یتیم کند.
مثال:
In her poem, she chose to orphize her childhood memories.
معنی فارسی کلمه orphize
:
به معنای یتیم یا بیسرپرست کردن چیزی، به ویژه در زمینههای ادبی و هنری.