معنی فارسی osmotherapy

B2

استفاده از درمان‌های اسموتیک برای بهبود وضعیت سلامت.

A medical treatment that uses osmotic agents to draw fluids and reduce swelling.

example
معنی(example):

اوسموتراپی معمولاً برای درمان برخی شرایط پزشکی استفاده می‌شود.

مثال:

Osmotherapy is often used to treat certain medical conditions.

معنی(example):

پزشکان ممکن است اوسموتراپی را برای بیماران مبتلا به ورم مغزی توصیه کنند.

مثال:

Doctors may recommend osmotherapy for patients with cerebral edema.

معنی فارسی کلمه osmotherapy

: معنی osmotherapy به فارسی

استفاده از درمان‌های اسموتیک برای بهبود وضعیت سلامت.