معنی فارسی osteodermia

B1

استخوان‌داری، به حالت یا شرایطی اطلاق می‌شود که در آن پوست دارای ساختارهای استخوانی است.

The condition characterized by the presence of dermal bones or osteoderms.

example
معنی(example):

استخوان‌داری به شرایط داشتن پوست استخوانی اشاره دارد.

مثال:

Osteodermia refers to the condition of having osteoderms.

معنی(example):

پژوهشگران استخوان‌داری را برای درک تطبیق‌های تکاملی مطالعه می‌کنند.

مثال:

Researchers study osteodermia to understand evolutionary adaptations.

معنی فارسی کلمه osteodermia

: معنی osteodermia به فارسی

استخوان‌داری، به حالت یا شرایطی اطلاق می‌شود که در آن پوست دارای ساختارهای استخوانی است.