معنی فارسی osteologically
B1به شیوهای که به مطالعه استخوانها مربوط میشود.
In a manner relating to the study of bones.
- ADVERB
example
معنی(example):
محل به طور استخوانشناسی ارزیابی شد تا اطمینان حاصل شود که یافتهها دقیق است.
مثال:
The site was assessed osteologically to ensure accurate findings.
معنی(example):
هنگامی که به صورت استخوانشناسی بررسی شد، استخوانها نشانههایی از بیماری را نشان دادند.
مثال:
When examined osteologically, the bones showed signs of disease.
معنی فارسی کلمه osteologically
:
به شیوهای که به مطالعه استخوانها مربوط میشود.