معنی فارسی osteologies
B1استخوانشناسیها، به مجموعهای از مطالعات و تحقیقاتی که به تحلیل استخوانها میپردازند، اشاره دارد.
Studies or analyses related to bones, often examining their structure and significance.
- NOUN
example
معنی(example):
استخوانشناسیهای دورههای مختلف بینشهایی درباره تکامل فراهم میکنند.
مثال:
Osteologies from different time periods provide insights into evolution.
معنی(example):
موزه نمونههای مختلفی از استخوانشناسیهای دوران ماقبل تاریخ را به نمایش گذاشت.
مثال:
The museum displayed various osteologies from prehistoric times.
معنی فارسی کلمه osteologies
:
استخوانشناسیها، به مجموعهای از مطالعات و تحقیقاتی که به تحلیل استخوانها میپردازند، اشاره دارد.