معنی فارسی oughting
B1باید، نشاندهنده ضرورت یا الزام به انجام کاری است.
To indicate a duty or requirement to do something.
- OTHER
example
معنی(example):
او باید به دوستانش کمک کند.
مثال:
He is oughting to help his friends.
معنی(example):
آنها باید تکالیف خود را تمام کنند.
مثال:
They are oughting to finish their homework.
معنی فارسی کلمه oughting
:
باید، نشاندهنده ضرورت یا الزام به انجام کاری است.