معنی فارسی out of one's box

B2

فکر کردن به شیوه‌ای خلاقانه و غیرطبیعی و فراتر از محدودیت‌های معمول.

To think creatively and beyond conventional boundaries.

example
معنی(example):

وقتی شغل جدیدی گرفت، مجبور شد فراتر از چارچوب فکری خود فکر کند.

مثال:

When she got a new job, she had to think out of her box.

معنی(example):

او تمایل دارد هنگام حل مشکلات، خارج از چارچوب فکر کند.

مثال:

He tends to think outside of his box when solving problems.

معنی فارسی کلمه out of one's box

:

فکر کردن به شیوه‌ای خلاقانه و غیرطبیعی و فراتر از محدودیت‌های معمول.