معنی فارسی out of one's gourd

B2

احساس دیوانگی یا عدم تعادل روانی، به ویژه در شرایط استرس‌زا.

To be crazy or irrational, often from frustration or stress.

example
معنی(example):

بعد از آن جلسه طولانی، احساس دیوانگی کردم.

مثال:

After that long meeting, I felt out of my gourd.

معنی(example):

او از زمان شنیدن خبر، به طرز دیوانه‌واری رفتار کرده است.

مثال:

He has been acting out of his gourd since the news.

معنی فارسی کلمه out of one's gourd

:

احساس دیوانگی یا عدم تعادل روانی، به ویژه در شرایط استرس‌زا.