معنی فارسی out-danced

B1

در گذشته بیشتر از دیگران رقصیده است.

Past tense of out-dance; to have danced better than others.

example
معنی(example):

سال گذشته، او تمام رقبا را شکست داد.

مثال:

Last year, she out-danced all her competitors.

معنی(example):

او توسط یک تازه‌وارد در نمایش رقص شکست خورد.

مثال:

He was out-danced by a newcomer in the dance show.

معنی فارسی کلمه out-danced

: معنی out-danced به فارسی

در گذشته بیشتر از دیگران رقصیده است.