معنی فارسی out-dancing

B1

فرآیند بهتر رقصیدن از دیگران در حال حاضر.

The act of dancing better than others.

example
معنی(example):

او در حال حاضر از همه در مهمانی بهتر می‌رقصد.

مثال:

She is out-dancing everyone at the party right now.

معنی(example):

آنها در حال رقصیدن بهتر از یکدیگر برای برنده شدن در مسابقه هستند.

مثال:

They are out-dancing each other to win the contest.

معنی فارسی کلمه out-dancing

: معنی out-dancing به فارسی

فرآیند بهتر رقصیدن از دیگران در حال حاضر.