معنی فارسی outbeaming

B1

حالتی که فردی به طرز چشم‌گیری شاداب و درخشان است.

The act of shining more brightly or being more cheerful than others.

example
معنی(example):

او با رفتار شادابش در رویداد، همه را از خود جلو زد.

مثال:

He was outbeaming everyone at the event with his cheerful demeanor.

معنی(example):

شخصیت درخشان او او را به مرکز توجه تبدیل کرد.

مثال:

Her outbeaming personality made her the center of attention.

معنی فارسی کلمه outbeaming

: معنی outbeaming به فارسی

حالتی که فردی به طرز چشم‌گیری شاداب و درخشان است.