معنی فارسی outblacken
B2به معنای سیاه کردن چیزی، معمولاً از طریق سوختگی یا آلودگی.
To make something black, typically through burning or staining.
- VERB
example
معنی(example):
دود شروع به سیاه کردن دیوارها کرد.
مثال:
The smoke began to outblacken the walls.
معنی(example):
زنگ میتواند اگر درمان نشود، سطوح فلزی را سیاه کند.
مثال:
Rust can outblacken metal surfaces if left untreated.
معنی فارسی کلمه outblacken
:
به معنای سیاه کردن چیزی، معمولاً از طریق سوختگی یا آلودگی.