معنی فارسی outbleating
B1عمل زوزه زدن به شدت و در مقایسه با دیگران.
The act of bleating more loudly or frequently than others.
- VERB
example
معنی(example):
صدای بزهای زوزهکش در دره طنینانداز شد.
مثال:
The sound of outbleating goats echoed through the valley.
معنی(example):
زوزههای بیشتر آنقدر بلند بود که کوهنوردان را ترساند.
مثال:
The outbleating was so loud that it startled the hikers.
معنی فارسی کلمه outbleating
:
عمل زوزه زدن به شدت و در مقایسه با دیگران.