معنی فارسی outbled
B1پخش شدن یا نشت کردن از نقطهای به نقطه دیگر، معمولاً در زمینه مایعات.
To bleed out or spread beyond a confined area, typically related to liquids.
- VERB
example
معنی(example):
رنگ بر روی سطح پخش شده است.
مثال:
The paint has outbled onto the surface.
معنی(example):
جوهر در آب پخش شد.
مثال:
The ink outbled in the water.
معنی فارسی کلمه outbled
:
پخش شدن یا نشت کردن از نقطهای به نقطه دیگر، معمولاً در زمینه مایعات.