معنی فارسی outblesses

B1

عمل یا حالت برکت دادن به گونه‌ای که از چالش‌ها و مانع‌ها بیشتر شود.

To bless in a way that surpasses present difficulties or negative influences.

example
معنی(example):

مهربانی او هر نوع منفی را در اتاق در بر می‌گیرد.

مثال:

Her kindness outblesses any negativity in the room.

معنی(example):

اعمال او معمولاً بر چالش‌هایی که با آنها روبرو هستند غلبه می‌کند.

مثال:

His actions often outblesses the challenges they face.

معنی فارسی کلمه outblesses

: معنی outblesses به فارسی

عمل یا حالت برکت دادن به گونه‌ای که از چالش‌ها و مانع‌ها بیشتر شود.