معنی فارسی outbreath

B1

عملی است که در آن فرد هوای داخل ریه‌های خود را خارج می‌کند.

The act of expelling air from the lungs.

example
معنی(example):

او پس از اتمام مسابقه، نفس عمیقی کشید.

مثال:

He took a deep outbreath after finishing the race.

معنی(example):

نفس بیرون‌دادن پس از جلسه طولانی، احساس راحتی بود.

مثال:

The outbreath was a relief after the long meeting.

معنی فارسی کلمه outbreath

: معنی outbreath به فارسی

عملی است که در آن فرد هوای داخل ریه‌های خود را خارج می‌کند.