معنی فارسی outbridging

B1

پیشی گرفتن یا برتر شدن از چیزی در زمان حال.

Surpassing or exceeding limits or standards currently.

example
معنی(example):

آنها در حال پیشی گرفتن از محدودیت‌های فناوری هستند.

مثال:

They are outbridging the limits of technology.

معنی(example):

این نظریه از مفاهیم قبلی پیشی می‌گیرد.

مثال:

This theory is outbridging previous concepts.

معنی فارسی کلمه outbridging

: معنی outbridging به فارسی

پیشی گرفتن یا برتر شدن از چیزی در زمان حال.