معنی فارسی outbrought

B1

به میان آوردن یا ارائه دادن چیزی، به ویژه در زمینه‌های هنری یا رقابتی.

To bring forth or present something, especially in artistic or competitive contexts.

example
معنی(example):

هنرمند استعدادهایش را به نمایشگاه آورد.

مثال:

The artist outbrought her talents to the exhibition.

معنی(example):

او بهترین کارش را در رقابت ارائه داد.

مثال:

He outbrought his best work at the competition.

معنی فارسی کلمه outbrought

: معنی outbrought به فارسی

به میان آوردن یا ارائه دادن چیزی، به ویژه در زمینه‌های هنری یا رقابتی.