معنی فارسی outbudded
B1به معنی جوانه زدن و تولید شاخههای جدید، به ویژه در مورد گیاهان و گلها.
Past tense of outbud, indicating that the plant has produced buds.
- VERB
example
معنی(example):
این گیاه در تابستان جوانههای جدیدی برآمد کرده است.
مثال:
This plant has outbudded new shoots this summer.
معنی(example):
به خاطر هوای گرم، گلها به سرعت جوانه زدهاند.
مثال:
The flowers outbudded quickly due to the warm weather.
معنی فارسی کلمه outbudded
:
به معنی جوانه زدن و تولید شاخههای جدید، به ویژه در مورد گیاهان و گلها.