معنی فارسی outcast

B2 /ˈaʊtkæst/

طرد شده، فردی که توسط دیگران کنار گذاشته می‌شود و احساس انزوا می‌کند.

A person who has been rejected or ostracized by a group.

verb
معنی(verb):

To cast out; to banish.

adjective
معنی(adjective):

That has been cast out; banished, ostracized.

example
معنی(example):

او وقتی به مدرسه جدید رفت احساس طرد شدگی کرد.

مثال:

He felt like an outcast when he moved to the new school.

معنی(example):

طرد شدگی می‌تواند خیلی تنهایی آور باشد.

مثال:

Being an outcast can be very lonely.

معنی فارسی کلمه outcast

: معنی outcast به فارسی

طرد شده، فردی که توسط دیگران کنار گذاشته می‌شود و احساس انزوا می‌کند.