معنی فارسی outcompliment
B1سعی در ارائه تعریف و تمجید بیشتر نسبت به دیگران.
To give more compliments than others or to exceed someone's compliments.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی کرد تا در طول شام از دوستش تعریف بیشتری بکند.
مثال:
She tried to outcompliment her friend during the dinner.
معنی(example):
در مراسم اعطای جوایز، او مصمم بود تا از دیگر نامزدها بیشتر تعریف کند.
مثال:
At the award ceremony, he was determined to outcompliment the other nominees.
معنی فارسی کلمه outcompliment
:
سعی در ارائه تعریف و تمجید بیشتر نسبت به دیگران.