معنی فارسی outcook

B1

بهتر پختن نسبت به دیگران.

To cook better than others.

example
معنی(example):

او می‌خواست در مسابقه آشپزی خانوادگی از برادرش بهتر بپزد.

مثال:

He wanted to outcook his brother in the family cook-off.

معنی(example):

برای تحت تأثیر قرار دادن مهمانانش، او هدف داشت تا از همه بهتر بپزد.

مثال:

In order to impress her guests, she aimed to outcook everyone else.

معنی فارسی کلمه outcook

: معنی outcook به فارسی

بهتر پختن نسبت به دیگران.