معنی فارسی outcountry
B1خارج از کشور، به معنای خارج از مرزهای ملی یک کشور.
Referring to being outside the boundaries of one's own country.
- ADVERB
example
معنی(example):
او برای تعطیلاتش به خارج از کشور سفر کرد.
مثال:
She traveled outcountry for her vacation.
معنی(example):
آنها کنفرانس را در خارج از کشور برگزار کردند تا دامنه فعالیت خود را گسترش دهند.
مثال:
They held the conference outcountry to expand their reach.
معنی فارسی کلمه outcountry
:
خارج از کشور، به معنای خارج از مرزهای ملی یک کشور.