معنی فارسی outdwelling

B1

خارج از زیستگاه بودن، به شرایط یا فرایندی اشاره دارد که در آن موجودی در مکان غیرمعمول خود زندگی می‌کند.

The act or state of dwelling outside one's typical habitat.

example
معنی(example):

خارج از زیستگاه بودن برخی از گونه‌ها می‌تواند یک استراتژی بقا باشد.

مثال:

The outdwelling of certain species can be a survival strategy.

معنی(example):

خارج از زیستگاه شدن معمولاً در تغییرات فصلی رخ می‌دهد.

مثال:

Outdwelling often occurs during seasonal changes.

معنی فارسی کلمه outdwelling

: معنی outdwelling به فارسی

خارج از زیستگاه بودن، به شرایط یا فرایندی اشاره دارد که در آن موجودی در مکان غیرمعمول خود زندگی می‌کند.