معنی فارسی outfabling
B1فرآیند افسانهنویسی داستانها یا افزودن جنبههای افسانهای به آنها.
The act of transforming narratives into fables or enriching them with fable-like qualities.
- VERB
example
معنی(example):
افسانهنویسی داستانها به آنها معنی عمیقتری میبخشد.
مثال:
Outfabling stories gives them deeper meaning.
معنی(example):
او شبها را صرف افسانهنویسی داستانهایی برای کودکانش کرد.
مثال:
She spent her evenings outfabling tales for her children.
معنی فارسی کلمه outfabling
:
فرآیند افسانهنویسی داستانها یا افزودن جنبههای افسانهای به آنها.