معنی فارسی outfinds

B1

عمل پیدا کردن چیزی بهتر و کارآمدتر از دیگران.

To discover or find things out in a way that surpasses others.

example
معنی(example):

او همیشه راه‌های جدیدی برای بهبود کارش پیدا می‌کند.

مثال:

She always outfinds new ways to improve her work.

معنی(example):

او راه‌حل‌های بهتری نسبت به همکارانش پیدا می‌کند.

مثال:

He outfinds better solutions than his colleagues.

معنی فارسی کلمه outfinds

: معنی outfinds به فارسی

عمل پیدا کردن چیزی بهتر و کارآمدتر از دیگران.