معنی فارسی outflaring
B1به معنای شعلهور شدن یا شدت گرفتن احساسات یا فعالیتها.
To be in a state of enhanced flare or activity, indicating a strong reaction.
- VERB
example
معنی(example):
آتشفشان در حال شعلهور شدن است و نشانهای از فوران قریبالوقوع است.
مثال:
The volcano is outflaring, signaling an imminent eruption.
معنی(example):
احساسات او در طول بحث در حال شعلهور شدن بود.
مثال:
His emotions were outflaring during the argument.
معنی فارسی کلمه outflaring
:
به معنای شعلهور شدن یا شدت گرفتن احساسات یا فعالیتها.