معنی فارسی outgnaw
B2از بین بردن چیزی با دندان و قویتر بودن نسبت به آن.
To gnaw or chew through something more effectively than another.
- VERB
example
معنی(example):
موشها اگر تحت کنترل نباشند، چوبها را بیشتر از بین میبرند.
مثال:
The mice will outgnaw the wooden blocks if left unchecked.
معنی(example):
از آنجایی که دندانهای قوی این بیور قادر است هر مانع را بیشتر از بین ببرد.
مثال:
The strong beaver can outgnaw with its teeth any obstacle in its way.
معنی فارسی کلمه outgnaw
:
از بین بردن چیزی با دندان و قویتر بودن نسبت به آن.