معنی فارسی outlineless
B1بدون خطوطی که مرزها یا اشکال را تعریف کنند.
Lacking outlines; having a soft, undefined quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این نقاشی بدون خطوط است و ظاهری نرم دارد.
مثال:
The drawing is outlineless, giving it a soft appearance.
معنی(example):
سبک او معمولاً بدون خطوط است و رنگ را به فرم ترجیح میدهد.
مثال:
Her style is often outlineless, emphasizing color over form.
معنی فارسی کلمه outlineless
:
بدون خطوطی که مرزها یا اشکال را تعریف کنند.