معنی فارسی outrager

B1

برانگیزاننده، فردی که باعث برانگیختن احساسات قوی در دیگران می‌شود.

One who engages in outraging others, often through provocative statements or actions.

example
معنی(example):

طرح برای سبقت گرفتن از قطار جاه‌طلبانه بود.

مثال:

The plan to outrace the train was ambitious.

معنی(example):

او در تظاهرات یک شخص برانگیزاننده بود و نظرات افراطی مطرح می‌کرد.

مثال:

He was an outrager at the protest, voicing extreme opinions.

معنی فارسی کلمه outrager

: معنی outrager به فارسی

برانگیزاننده، فردی که باعث برانگیختن احساسات قوی در دیگران می‌شود.