معنی فارسی outreasoned
B2بیشتر از دیگران قانع کردن یا دلایل منطقی بهتری ارائه دادن.
To provide better reasoning than someone else.
- VERB
example
معنی(example):
او در طی بحث، حریفش را بیشتر از خود قانع کرد.
مثال:
She outreasoned her opponent during the debate.
معنی(example):
او در مسابقه معماهای منطقی، همه را بیشتر از خود قانع کرد.
مثال:
He outreasoned everyone in the logic puzzle competition.
معنی فارسی کلمه outreasoned
:
بیشتر از دیگران قانع کردن یا دلایل منطقی بهتری ارائه دادن.