معنی فارسی outrivaling

B1

فرایندی که در آن یک شخص یا گروه به صورت منتقدانه از دیگری پیشی می‌گیرد.

The process of surpassing others in a competitive context.

verb
معنی(verb):

To outperform; to outdo.

example
معنی(example):

تیم‌ها به شدت به صورت متجاوزانه با هم رقابت کردند.

مثال:

Outrivaling each other, the teams competed fiercely.

معنی(example):

در دنیای فناوری، استارتاپ‌ها معمولاً از شرکت‌های معتبر پیشی می‌گیرند.

مثال:

In the tech world, startups are often outrivaling established companies.

معنی فارسی کلمه outrivaling

: معنی outrivaling به فارسی

فرایندی که در آن یک شخص یا گروه به صورت منتقدانه از دیگری پیشی می‌گیرد.