معنی فارسی outrivalling

B1

عمل پیشی گرفتن از دیگران در یک رقابت یا مقایسه.

The act of surpassing others in competition.

verb
معنی(verb):

To outperform; to outdo.

example
معنی(example):

اسمارت‌فون جدید مدل قبلی را شکست می‌دهد.

مثال:

The new smartphone is outrivalling the previous model.

معنی(example):

این شرکت در نوآوری از همه دیگران پیشی می‌گیرد.

مثال:

In innovation, this company is outrivalling all others.

معنی فارسی کلمه outrivalling

: معنی outrivalling به فارسی

عمل پیشی گرفتن از دیگران در یک رقابت یا مقایسه.