معنی فارسی outserved

B2

مدت زمانی که کسی بیشتر از دیگری خدمات رسانده است.

Surpassed in the act of serving, often used in a comparative sense.

example
معنی(example):

او به دلیل عملکرد ضعیف خود احساس کرد که از او بیشتر خدمت شده است.

مثال:

He felt outserved in the team due to his low performance.

معنی(example):

آنها انتظارات خود را پشت سر گذاشتند و به اهداف بیشتری دست یافتند.

مثال:

They outserved their expectations and surpassed the goals.

معنی فارسی کلمه outserved

: معنی outserved به فارسی

مدت زمانی که کسی بیشتر از دیگری خدمات رسانده است.