معنی فارسی outshaped

B1

به دست آوردن فرم یا ویژگی برتر نسبت به دیگران.

Having been shaped or formed in a way that surpasses others.

example
معنی(example):

اثر هنری او به خاطر تکنیک‌های منحصربه‌فردی که استفاده کرد، برتر شد.

مثال:

Her artwork was outshaped by the unique techniques she used.

معنی(example):

شهر به خاطر معماری نوآورانه‌اش به شکل بهتری درآمد.

مثال:

The city was outshaped by its innovative architecture.

معنی فارسی کلمه outshaped

: معنی outshaped به فارسی

به دست آوردن فرم یا ویژگی برتر نسبت به دیگران.