معنی فارسی outskill
B2مهارت داشتن یا به دست آوردن توانایی بیشتر از دیگران.
To have or acquire more skill than someone else.
- VERB
example
معنی(example):
او امیدوار بود که با مطالعه سخت بر همکلاسیهایش برتری داشته باشد.
مثال:
He hoped to outskill his classmates by studying hard.
معنی(example):
در رقابت، او قصد داشت که بر رقبای خود برتری پیدا کند.
مثال:
In competition, she aimed to outskill her opponents.
معنی فارسی کلمه outskill
:
مهارت داشتن یا به دست آوردن توانایی بیشتر از دیگران.