معنی فارسی outspelled

B1

زمانی که در هجی کردن تحت‌الشعاع دیگران قرار می‌گیرند.

To have been surpassed in spelling ability by another.

example
معنی(example):

او در دور آخر مسابقه از هجی کردن پیشی گرفته شد.

مثال:

He was outspelled in the last round of the competition.

معنی(example):

او از همه هجی کرده بود تا زمانی که با چالش نهایی روبرو شد.

مثال:

She had outspelled everyone until she faced the final challenge.

معنی فارسی کلمه outspelled

: معنی outspelled به فارسی

زمانی که در هجی کردن تحت‌الشعاع دیگران قرار می‌گیرند.