معنی فارسی outsprang

B2

از جا پریدن یا بیرون پریدن با سرعت یا قدرت.

To leap or spring out suddenly.

example
معنی(example):

خرگوش از محل پنهان خود به محض دیدن خطر بیرون پرید.

مثال:

The rabbit outsprang from its hiding spot when it spotted danger.

معنی(example):

ورزشکار در مسابقه از همه رقبا پیشی گرفت.

مثال:

The athlete outsprang all opponents at the competition.

معنی فارسی کلمه outsprang

: معنی outsprang به فارسی

از جا پریدن یا بیرون پریدن با سرعت یا قدرت.