معنی فارسی outspring
B1پیدایش یا ایجاد چیزی به طور ناگهانی یا غیرمنتظره.
To produce or originate in a sudden manner.
- VERB
example
معنی(example):
بهار از تشک میتواند از تمام دیگر بهارها بهتر عمل کند.
مثال:
The spring from the mattress can outspring any others.
معنی(example):
ایدههای تازه معمولاً در جلسات طوفان فکری به وجود میآیند.
مثال:
Fresh ideas often outspring during brainstorming sessions.
معنی فارسی کلمه outspring
:
پیدایش یا ایجاد چیزی به طور ناگهانی یا غیرمنتظره.