معنی فارسی outspy
B1جاسوسی کردن بر کسی یا چیزی به طوری که خود فرد نیز تحت نظر قرار نگیرد.
To spy on someone or something in a way that is covert and undetected.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت بر رقبای خود جاسوسی کند تا اسرارشان را یاد بگیرد.
مثال:
He decided to outspy on his competitors to learn their secrets.
معنی(example):
او میخواهد در حین مأموریت از سایر جاسوسان جاسوسی کند.
مثال:
She wants to outspy the other agents during the mission.
معنی فارسی کلمه outspy
:
جاسوسی کردن بر کسی یا چیزی به طوری که خود فرد نیز تحت نظر قرار نگیرد.