معنی فارسی outstayed

B1

زمانی که کسی بیش از مقدار مناسب در جایی می‌ماند.

To have remained longer than one should have, resulting in discomfort or annoyance.

verb
معنی(verb):

To stay beyond or longer than.

example
معنی(example):

او دیشب از میزبانی خود در مهمانی فراتر رفت.

مثال:

He outstayed his welcome at the party last night.

معنی(example):

آنها پس از اینکه متوجه شدند از میزبانی خود فراتر رفته‌اند، رفتند.

مثال:

They left after they realized they had outstayed their welcome.

معنی فارسی کلمه outstayed

: معنی outstayed به فارسی

زمانی که کسی بیش از مقدار مناسب در جایی می‌ماند.