معنی فارسی outstaying
B1عملی که شخص برای مدت طولانی در جایی میماند، تا حدی که دیگر خوشایند نیست.
The act of remaining longer than is deemed acceptable.
- verb
verb
معنی(verb):
To stay beyond or longer than.
example
معنی(example):
فراتر رفتن از میزبانی ممکن است به دوستیها آسیب برساند.
مثال:
Outstaying your welcome can damage friendships.
معنی(example):
او از این که تابستان گذشته از میزبانی خود فراتر رفت، پشیمان است.
مثال:
She regrets outstaying her welcome last summer.
معنی فارسی کلمه outstaying
:
عملی که شخص برای مدت طولانی در جایی میماند، تا حدی که دیگر خوشایند نیست.