معنی فارسی outsulk

B1

در یک موقعیت اجتماعی یا احساسی، به شیوه‌ای حسرت‌آور از دیگران عمیق‌تر ناراحت بودن یا غمگین بودن را نشان می‌دهد.

To sulk more than someone else; to show a greater level of sulkiness.

example
معنی(example):

او وقتی ناراحت است تمایل دارد از همه در اتاق جلو بزند.

مثال:

He tends to outsulk everyone in the room when he's unhappy.

معنی(example):

او همیشه سعی می‌کند در هنگام بحث، از دوستانش جلو بیفتد.

مثال:

She always tries to outsulk her friends during arguments.

معنی فارسی کلمه outsulk

: معنی outsulk به فارسی

در یک موقعیت اجتماعی یا احساسی، به شیوه‌ای حسرت‌آور از دیگران عمیق‌تر ناراحت بودن یا غمگین بودن را نشان می‌دهد.