معنی فارسی outtasked
B1به معنای واگذار کردن کار به فرد یا گروه دیگری است، به خصوص زمانی که حجم کار زیاد باشد.
To delegate tasks to another individual or group, especially when overwhelmed.
- VERB
example
معنی(example):
تیم برای اتمام پروژه جلوتر از برنامه زمانبندی برونسپاری شد.
مثال:
The team was outtasked to complete the project ahead of schedule.
معنی(example):
او با مسئولیتهای زیادی در زندگیاش احساس برونسپاری میکرد.
مثال:
She felt outtasked with too many responsibilities on her plate.
معنی فارسی کلمه outtasked
:
به معنای واگذار کردن کار به فرد یا گروه دیگری است، به خصوص زمانی که حجم کار زیاد باشد.