معنی فارسی outtraveling
B1در حال سفر کردن به مکانهای بیشتر یا متفاوت به منظور پیشی گرفتن از دیگران.
The act of currently traveling more than others, particularly to unique or diverse destinations.
- VERB
example
معنی(example):
او با کاوش در فرهنگهای جدید از همتایان خود پیشی میگیرد.
مثال:
She is outtraveling her peers by exploring new cultures.
معنی(example):
آنها با سفرهای ماجراجویانه خود از بقیه گروه پیشی میگیرند.
مثال:
They are outtraveling the rest of the group with their adventurous trips.
معنی فارسی کلمه outtraveling
:
در حال سفر کردن به مکانهای بیشتر یا متفاوت به منظور پیشی گرفتن از دیگران.